«آکتور» هم به لیست سریالهای شکستخورده شبکه نمایش خانگی اضافه شد! +عکس
تاریخ انتشار: ۱۵ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۴۹۴۸۴
تا قبل از انتشار سریال آکتور رکورد "گرتهبرداری یواشکی"از سایر آثار سینمایی را هومن سیدی یدک میکشید و حالا با آکتور، نیما جاویدی در این عرصه جلودار است.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق - سریال «آکتور» با جمله ای از «ویلیام شکسپیر» با این عنوان آغاز میشود: "دنیا صحنه نمایشی بیش نیست، زنان و مردان همگی بازیگران آنند و هرکسی در زندگی خود نقشهای بسیاری را بازی میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما در محتوای سریال، دنیای تصویر شده، همچنان صحنه نمایش است. ساختار، کاملا تله تئاتری و موقعیتهای نه چندان باورپذیر قسمتهای نخست، بر مبنای توانایی بازیگران پیش میرود. حتی نورپردازی و طراحی صحنه نیز کاملا تئاتری است و تفاوتی در مدیوم ایجاد نمیکند.
تلاش نیماجاویدی با میزانسنهای غلوآمیز برای وسن اندرسن شدن
میزانسنها، آکسسوار صحنه، حرکت دوربین، بازیهای غلو شده، لوکیشنهای فوق العاده"تر و تمیز" و...، مواردی از این دست، وجوه تصنعی ساختار نمایشی را به تئاتر {تله تئاتر} تقلیل میدهد.
باید اشاره کرد که کارگردانهای اعجوبهای مثل «وس اندرسن» از این ترفندهادر آثارشان استفاده میکنند تا ابعاد فیلمنامه و شخصیتهای روایت خود را طراحی کنند. وس اندرسن برای پلان به پلان آثارش نبوغ به خرج میدهد، تا مخاطب، جهان ترسیم شدهاش را بپذیرد و باور کند.
طراحی وسن اندرسی نیما جاویدی در مجموعه «اکتور»، هیچ تناسبی با این سریال ندارد. فضاسازیِ سانتیمانتالِ تقلید شده از کارگردان مذکور با کاراکترهای جاویدی چفت نمیشوند.
محیط و فضای بسیار لوکس و شیک «آکتور» هیچ سنخیتی با دو شخصیت آس و پاس سریال ندارد. این وجه از ساختار تقلیدگرایانه نویسنده و کارگردان، به تعارض شخصیتها با محیط اطرافشان دامن میزند و بر باورپذیری شخصیتهای اصلی و فرعی حتی سارا (سها نیاستی)، نازی (هانیه توسلی) و کاراکتر "مدیر خانه سالمندان" تاثیر منفی میگذارد. مدیر خانه سالمندان نمودی از سانتیمانتالیزم غیر قابل باوری است که رفتارها و تصمیماتش تعارض فراوانی با یکدیگر دارد.
نمایی ترکیبی از سانتیمالیزم وس اندرسنی سریال آکتورچرا کارگردان «آکتور» پا در کفش بزرگان کرد؟
«نیما جاویدی» برای حضور در ضیافت سریال سازان پایش را در کفشی کرده که نه تنها اندازه او نیست بلکه مناسب گام برداشتن در مسیر سریالسازی نیست.
به همین دلیل مدام در قصهگویی به زمین افتاده و مجبور میشود با پیرنگ اصلیاش یعنی دو مولفه «بازیگر» و «بازیگری» حفرههای روایی اثرش را برطرف کند. مثل موضوع سرقت گوشی در عطرفروشی که با بازیگری کاراکتر علی، پنهان میماند.
سازندگان سرشان را در برف فرو بردهاند یا یخچالهای قطبی؟
دو شخصیت اصلی برای کسب درآمد به شکل پروژهای اجرای نمایش «سورپرایز تولد» را دنبال میکنند. اگر سوپرایز اول را با اغماض بپذیریم، راجع به سوپرایز دوم در مهمانی لواسان باید برای دست کم گرفتن مخاطب سر به زیرخرمنها برف فرو برد. برای کدام مخاطب در کجای جهان نحوه مرگ صوری مرتضی (احمد مهرانفر) باورپذیر است؟
تالیف حین فروبردن سر در برف، در سکانس مرگ نمایشی مرتضی تبدیل به فرورفتن در یخچالهای قطبی میشود. حاضران در مهمانی با صحنه قتل نمایشی مرتضی توسط علی طوری برخورد میکنند که گویی اتفاقی نیفتاده است!
جاویدی چگونه در گرتهبرداریهای مستقیم از هومن سیدی پیشی گرفت؟
کارگردان با ساخت سرخپوست نشان داد که کلاژ سازی خوبی است و در الگوبرداری از سایر آثار سینمایی، فنون «گرته برداری یواشکی» را به خوبی آموخته است.
تا قبل از انتشار سریال آکتور رکورد گرتهبرداری غیرمستقیم را هومن سیدی یدک میکشید و با نمایش «تم پارتی» (مهمانی تمدار) مثل نماهای آشنا در «چشمان باز بسته» (کوبریک)، حالا جلودار این جریان جاویدی است.
در ادامه «تم پارتی» و حواشی آن خودرویی فوق لوکس مرتضی و علی را میرساند و کارتش را بابت پیشنهادی کاری در اختیار آنان می گذارد.
کارگاه بازی جای آزمایشگاه اعتیاد را چگونه گرفت؟
پدری به دخترش مشکوک است و به دنبال یافتن این پرسش است که آیا دخترش مواد مخدر مصرف میکند؟ شرکت کاراگاهی مذکور دست به دامن تیم دونفره علی و مرتضی می شود.
پدری برای برطرف شدن شک خود در مورد معتاد بودن دخترش حاضر است ۲۰ میلیون به دو بازیگر اعطا کند و طبیعتا مبلغ بیشتری را در اختیار شرکت کاراگاهی قرار میدهد تا پاسخ این سئوال را برایش کشف کنند. از طرفی دخترش منشی یک مطب ساده است. در حالیکه کارفرما میتوانست با مبلغ کمتر از ۱ میلیون تومان آزمایش اعتیاد از دخترش بگیرد!
در حالیکه این احتمال نمایشی هم وجود دارد که با ترفندهای پدرانه میتوانست به ابهامهایش در مورد اعتیاد یا عدم مصرف توسط دخترش، پایان دهد. آیا دختر او نسبتی با قاچاقچی قرن پابلو اسکوبار دارد که دست به تلاش پرهزینهای برای یافتن یک ابهام ساده در مورد دخترش میزند؟
در واقع چالش روبروی مرتضی برای کشف سفارش کارفرما به دلیل ضعف تخیل و تصویر سازی سازنده است که این چالش را سطحی و غیرقابل باور میکند.
با ادامه یافتن سریال با دوست پسر دخترک آشنا میشویم که وضعیت مالی مطلوبی دارد و این کشف بر باسمهای بودن ایده صحه بیشتری میگذارد.
اوج سستی پروژه نخست دو بازیگر، در جدل صوری میان علی و آلما آشکار میشود. این روش روبازی کردن در سینما که هیچ، در تئاتر هم با پس زدن مخاطب مواجه می شود.
چگونه ممکن است منشی مطب این بازی گل درشت و باسمهای و چیدمان شده را میان، علی، آلما و مرتضی پذیرفته و در دام بیفتد؟
مگر او چقدر مواد مصرف میکند که داوطلب خرید فلهای مخدر میشود؟ مگر او و دوست پسرش به جای صبحانه، ناهار و شام مواد مخدر میبلعند؟!
این ابهام با توجه به پیش فرض متمول بودن پدرش و دوست پسرش، ابعاد درام را مورد پرسش قرار میدهد. اگر دختر تصمیم بگیرد به صورت فلهای مواد تهیه کند آنرا از پدر کنجکاوش در چه مکانی مخفی کند؟
پر ادعایی استاد!
در پروژه بعدی کلیشههای پر و پیمانتری آشکار میشوند.
در پروژه "خانه سالمندان" آلما(هستی مهدوی فر) به عنوان مستندساز به خانه سالمندان مراجعه میکند. سالمندی که خانوادهاش او را به " خانه سالمندان" لاکچری سپرده و هزینههای گزافی را متحمل میشود، هرگز اجازه نخواهد داد که از وابستگانشان در این محیط فیلمبرداری شود و مدیر به ظاهر مقتدر و عصا قورت داده این «خانه» علی رغم ظاهر مقتدرش به سرعت در مقابل این درخواست تسلیم میشود.
بر اساس ویژگیهای سریال و پیشفرضهای که اثر ارائه میدهد هیچ مستندسازی با سه پایه دوربین و دستیار افغانستانیتبار نمیتواند مدیر عصاقورت خانه سالمندان با آن صورت سنگی را مجاب به ساخت چنین مستندی کند.
در حین تحقیقات آلما متوجه بخش لژنشین(VIP) این آسایشگاه میشود و گروه سه نفره آنان تلاش میکند که فرد دیگری را یک سالمند داوطلب کند.
سازنده بازهم برای خودش چالشی تازه ایجاد می کند که مصالح مورد نیاز برای پر کردن آن را ندارد.
خانواده فردی که قرار است در خانه سالمندان و بخش VIP حضور پیدا کند، در حال خرید از هاپیر مارکت هستند و آلما و علی با گریم های میانسال به شکل محیر العقولی در این شهر بزرگ خودشان را طوری معرفی می کنند که آنها را در خانه سالمندان دیدهاند.
طرفهای مقابل باید چگونه این مسئله را باور کنند؟ این مدل وصله پینه رخدادهای تصادفی در این سریال، یادآور مجموعههایی نظیر «به کجا چنین شتابان» و «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» است.
علی و مرتضی با گریم های سنگین که تنها ویژگی اثر {تا قسمت نهم} است به خانه سالمندان راه پیدا می کنند. در خانه سالمندان قرار است در قسمت ویژهای(VIP) از آنان پذیرایی شود. اما ساختار این بخش ظاهرا خاص تشکیل شده است از یک عدد گل رز و یک پرستار خاص و...تمام.
علی و مرتضی به دنبال برای یافتن فردی که تصور می کنند در خانه سالمندان پنهان شده دست به جستجو میزنند. اغلب جستجوها را علی انجام میدهد و ضرورت حضور انجام این ماموریت به صورت دونفره آشکارا مشخص نیست.
زمان تجدید گریم آنها فرا می رسد. علی میخواهد از دیوار بالا برود که یکی از مستخدمین او را به دام میاندازد و بازهم نویسنده در ایدهای سطحی و غیر جذاب فرو میرود.
علی با مستخدم در ابتدای قسمت هشتم مشغول کشیدن علف میشود و مستخدم VIP نیز قرار میشود برای او تریاک بیاورد، آنهم در خانه سالمندانی که ظاهرا مو را از ماست بیرون میکشند.
چگونه مستخدمی در حیاط بخش وی آی پی فعالیت میکند که دستی در مصرف و دستی در توزیع مواد مخدر دارد؟ این شخصیت پردازی با ساختار سانتیمال، شیک، اغراق آمیز سریال تعارض دارد.
پس از تجدید گریم فردای آن روز علی(نوید محمدزاده) و مرتضی (احمد مهرانفر) در اوج ناامیدی از رئیس شرکت میخواهند که آنان را به بیرون خانه سالمندان هدایت کند که ناگهان در حین بازی شطرنج علی متوجه استفاده بیرویه گاز در خانه سالمندان می شوند.
علی تصور میکند فرد مورد جستجو را در زیرزمین مخفی شده و در نهایت پس از کش و قوسهای فراوان کلاهبردار متوار فراری را پیدا میکند.
شاهکار اتفاق میافتد
علی و مرتضی روی تخت خواب دراز کشیدهاند و در حال تماشای اثر شاهکار کارگردان، فیلم سینمایی سرخپوست هستند.
صحنه مربوط به سیاه کردن صورت با واکس در سرخپوست به نمایش گذاشته میشود. جاویدی برای خودش یک کارخانه نوشابه باز میکند و حل کلید گرفتاری علی و مرتضی را به اثر خودش ارجاع میدهد.
علی و مرتضی از داخل کمد اتاق علی واکس پیدا میکنند و خودشان را شبیه حاجی فیروز میکنند و با پخش آنلاین حاجی فیروز مرحوم مرتضی احمدی و صورت های سیاه شده، رقص کنان از خانه سالمندان خارج میشوند.
هیچ منطق سلیمی نمیپذیرد سالمند متمولی در بخش وی آی پی حضور داشته باشد و پولش از پارو بالا برود و خودش را سیاه کند. با اینکار در این محیط کوچک نه تنها تعجب همگان برانگیخته نمیشود، بلکه بسیاری از افراد مستقر با آنان همراهی کنند.
سازنده تلاش کرده به موسیقی و نمایشهای کلاسیک ایرانی ادای دین کند، اما باید بپذیرد که او دستش در خلق کاراکتر و موقعیت و از همه مهمتر درام کوتاه است.
اکتور را باید در لیست سریالهای بشدت معمولی شبکه نمایش جای داد که با افت کیفیت "قسمت به قسمت" با توزیع قسمت نهم به مجموعه سریالهای شکست خورده پلتفرمها اضافه شد.
منبع: مشرق
کلیدواژه: اعتراضات فرانسه قیمت پابلو اسکوبار احمد مهرانفر نیما جاویدی نوید محمدزاده سریال آکتور حاجی فیروز هانیه توسلی ویلیام شکسپیر کوبریک مرتضی احمدی چشمان باز بسته هستی مهدوی فر فیلیمو فیلم نت نماوا خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت خانه سالمندان گرته برداری علی و مرتضی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۴۹۴۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علیرضا طلیسچی: وضعیت موسیقی در ایران خوب است
به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، تولید و پخش رئالیتیشوها، از «مافیا» گرفته تا «پدرخوانده»، در شبکههای نمایش خانگی داغ است و یکی از این برنامهها که اینروزها طرفداران قابل توجهی پیدا کرده، رئالیتیشو «زودیاک» است که با عنوان «شبهای مافیا» بازی جذابی برای طرفدارانش پخش میکند. در این برنامه یک قاتل سریالی به نام زودیاک شهروندان و مافیای سیسیل را هدف قرار میدهد. در این برنامه محمد بحرانی نقش گرداننده بازی را بر عهده دارد.
بیشتر بخوانید: موسیقی درمانی شیوهای جدید در درمان بیماران سریال «شبهای مافیا: زودیاک» به کارگردانی محمدرضا رضائیان در سال۱۴۰۲ ساخته شده است. در فصل دوم این رئالیتیشو، فرزاد حسنی، دارا حیایی، جواد خواجوی، محیا دهقانی، متین ستوده، مجتبی شفیعی، علیرضا طلیسچی، سعید فتحی روشن، بهار قاسمی، مریم مؤمن، مهدی مهدیپور و امیرحسین هاشمی به هنرمندی پرداختهاند.
علیرضا طلیسچی یکی از خوانندگان شناختهشده و پرطرفدار پاپ است؛ خوانندهای که توانسته جایگاهش را با کنسرتهایی که برگزار میکند تثبیت کند. این خواننده پاپ که متولد۶۴ است، از میانه دهه۸۰ فعالیتش را به شکل رسمی آغاز کرد و تکآهنگهایش طرفداران خاص خودش را دارد. طلیسچی در این گفتوگو از حضورش در برنامه «شبهای مافیا» میگوید و در بخشهای دیگری از این گفتوگو از وضعیت امروز موسیقی صحبت کرده است.
این روزها رئالیتیشوهای متنوعی در شبکه نمایش خانگی پخش میشود. چطور شد که در برنامه «شبهای مافیا: زودیاک» شرکت کردید؟
از طریق تیم تولید به برنامه دعوت شدم و علاقه داشتم که ببینم چطور میتوانم در این سناریو بازی کنم. من قبلا هم در یک شو، مافیا بازی کرده بودم، اما بهنظرم «زودیاک» شیکتر است و پیچیدگیهایش بازی را برای بیننده جذابتر میکند.
خیلیها به برد و باخت در یک مسابقه اهمیت میدهند. برد و باخت برای شما چطور بود؟
شرکت در این برنامه بیشتر برایم جنبه سرگرمی دارد. اینطور نگاه میکنم که با یک گروه خوب دور هم هستیم و هدفمان این است که برای بینندههای برنامه لحظاتی حال خوب ایجاد کنیم که امیدوارم به چنین نتیجهای رسیده باشیم.
اخیرا در نمایش خانگی، محصولاتی در حوزههای مختلف ورزش، موسیقی، مذهبی و... تولید شده است. از نظر شما، تولید برنامههای حوزه موسیقی مثل «صداتو» چه تأثیری بر ارتباط بیشتر مردم با موسیقی دارد؟
ساخت برنامههای خوب در این حوزه به ارتباط بیشتر مردم با موسیقی کمک میکند، اما اینکه این برنامهها بتواند هنرمند بسازد مبحث دیگری است، چون یک خواننده هرقدر هم تخصصی وارد یک حوزه بشود، تا جو کار و فعالیت حرفهای در فضای تولید و صحنه را تجربه نکند، به موفقیت نمیرسد. از نظر من، ورود به عرصه خوانندگی و فضای حرفهای موسیقی کاملا نیازمند تجربه این واقعیت است. تمام این مسابقاتی هم که اخیرا تولید و پخش شده یکیدو چهره را به فضای موسیقی معرفی کرده، اما به لحاظ ایجاد سرگرمی برای مردم کاملا موفق ظاهر شدهاند و اگر از این قبیل برنامهها باز هم تولید شود، به فهم و درک بیشتر مردم از فضای موسیقی کمک قابل توجهی میکند.
پیشنهادی برای حضور در برنامههای موسیقی داشتهاید؟
پیشنهاد داشتهام، اما علاقه نه، چون بهنظرم در جایگاهی نیستم که بخواهم کسی را قضاوت کنم و اصولا هم موسیقی تا یک جایی بهصورت علمی و پایه آموختنی است و از آن به بعدش دیگر سلیقهای میشود. پس قضاوت کردن راجع به صداها را باید به مردم بسپاریم.
این روزها بازار کنسرتهای پاپ داغ است. درست است که موسیقی کشور افت و خیزهای زیادی دارد و با مشکلات خاص خودش دست و پنجه نرم میکند، با این حال اوضاع این روزهای موسیقی کشور چطور است؟
بهنظرم وضعیت موسیقی ما در حال بهبود است و البته این گفته من نیست و گفته خیلی از بزرگان حال حاضر موسیقی ایران است. موسیقی ما در سالهای اخیر دچار تحولات عجیب و غریبی شد که بخشی از این تحولات مثبت بود و بخشی هم منفی. خوشحالم که با ورود هنرمندان حرفهایتر و صداهای قشنگتر و احساس بیشتری که در کارها وجود دارد موسیقی دارد از آن حالت قبلی بیرون میآید و خودش را ترمیم میکند.
برویم سراغ مسئله ترند شدن برخی از قطعههای موسیقی مثل قطعه «پاقدم» که اخیرا بسیار شنیده و معروف شد. چه میشود که یک کار اینطور دیده و شنیده و پرطرفدار میشود؟
بخش زیادی از این اتفاق مربوط به تجربه است و بخشی هم سلیقه و هوش بازار. ولی در نهایت کارها را مردم برجسته میکنند، یعنی اگر مردم کاری را دوست داشته باشند، آن کار به موفقیت بزرگی میرسد. «پاقدم» یک قطعه موسیقی دهه شصتی است که در آن استانداردهای ضبط موسیقی آن دوران کاملا رعایت شده و فکر میکنم جدا از تنظیم و میکس و مستر خوب امیربهادر دهقان، شعر و ترانه و ملودی هم خیلی به کارهای آن دهه نزدیک است.
شما در قطعههای معروفتان هم سبک شاد دارید و هم قطعههای احساسی و غمگین. تمایل مردم بیشتر به شنیدن کدام یک است؟
اگر به تاریخمان رجوع کنید، میبینید که مردم ما پر از غم و غصه بودهاند و طبیعتا تمایلشان به آهنگهای شاد بیشتر است. در کنسرتها هم همینطور است. وقتی یک پدر بودجه مشخصی برای خانوادهاش کنار میگذارد تا در کنسرت شرکت کنند، دلش نمیخواهد که مجددا در فضای غمگین قرار بگیرند. بنابراین تمایلشان به شنیدن و همراهی در خواندن آهنگهای شاد بیشتر است. البته از قدیم موسیقی شاد نسبت به موسیقی غمگین بیشتر شنونده و طرفدار داشته است.
این روزها مدام نام خوانندههای جدیدی را میشنویم که در فضای مجازی معرفی میشوند. یا گاهی روی بیلبوردها تبلیغ کنسرت خوانندههایی را میبینیم که خیلیها نمیشناسندشان. این افزایش ورود به عرصه خوانندگی اتفاق مثبتی است یا منفی؟
ما خوانندگانی داشتهایم که با یک قطعه روی صحنه آمدهاند و بقیه قطعههایشان حالت مکمل همان یک قطعه را داشته. از آن طرف هم هنرمندی داشتهایم که با هر قطعه جدید مخاطبان بیشتری را جذب کرده و بهتدریج معروف شدهاست. در هر صورت، دیده شدن یک اثر هنری و محبوب شدن هنرمند به مردم بستگی دارد.
به تجربه حوزههای هنری دیگر مثل بازیگری هم فکر میکنید یا پیشنهادی داشتهاید؟
من یکبار این را تجربه کردم و متأسفانه بازخورد خوبی از این کار نداشتم، به خاطر اینکه تیم تولید آن کار تیمی که فکر میکردم نبود. البته بازیگران و بقیه عوامل همه خوب بودند، اما تجربه خوبی برای من نبود و ترجیح میدهم که فعلا دوباره آن فضا را تجربه نکنم و در کار خودم پیش بروم، هرچند از آینده و تصمیمات بعدیام خبر ندارم.
رئالیتیشوها توانستهاند تا اندازه ای شبکه نمایش خانگی را متحول کنند
در چند سال اخیر پلتفرمها به کاربران امکان میدهند فیلمها و سریالها را بهصورت آنلاین تماشا کنند و بهسرعت به رقیبی برای تلویزیون تبدیل شدهاند.
یک مقایسه ساده در تولیدات و سریالهای پخششده در ابتدای سال۱۴۰۳ تا امروز میان پلتفرمهای نمایش خانگی و تلویزیون نشان میدهد تلویزیون با وجود آنکه نسبت به سال گذشته با کمکردن حساسیتهایی سعی در جذب هنرمندان و چهرههای مطرح کرده اما باز هم بازی را در زمین رقابت با پلتفرمهای پخش نمایش خانگی واگذار کرده است.
این روزها تولید رئالیتیشوها و برنامههای مسابقه که در شبکه نمایش خانگی تولیدشده، توانسته جذابیت زیادی برای مخاطب امروز بهوجود بیاورد، مخاطبی که تنها با تماشای سریال و فیلم نمیتواند اوقات فراغت خود را پر کند. بنابراین از یکسو پلتفرمهای گوناگون در شبکه نمایش خانگی در بیشتر سریالهای خود توانستهاند با تمرکز بر جذابیتهای داستانی و استفاده درست از ستارگان سینما و تئاتر تولیدات جذابی را پیش روی مخاطب بگذارند و از سوی دیگر با تولید و پخش برنامههای مختلف نشان دادهاند توجه به ذائقه مخاطب برایشان مهم است و در بخشهایی موفق شدهاند.
البته دامنه صنعت سرگرمی آنقدرگسترده است که ما در تلویزیون یا حتی شبکه نمایش خانگی هنوز نتوانستهایم رقابتی با برنامههای خارجی داشته باشیم. با این حال، برخی از این برنامهها توانستهاند آنقدر جذاب باشند که تماشاگران فصلهای آن را دنبال میکنند.
VODها طیف گستردهای از فیلمها و سریالها را از سراسر جهان به کاربران ارائه میدهند. این امر بهمعنای انتخاب بیشتر برای بینندگان و رهایی از محدودیتهای برنامههای روتین است.
نمیتوان منکر این موضوع شد که پلتفرمهای نمایش خانگی با ارائه فرصتی جدید برای پخش فیلمها و سریالهای ایرانی، به افزایش تولید محتوای داخلی در این کشور کمک کردهاند. این امر منجر به ایجاد شغلهای جدید و رونق صنعت سرگرمی ایران شده است.
VODها در حال حاضر نقش مهمی در صنعت سرگرمی ایران ایفا میکنند و ظرفیت این را دارند که در آینده نقش مهمتری ایفا کنند. با رفع چالشهای موجود، VODها میتوانند به گزینهای محبوبتر برای سرگرمی در ایران تبدیل شوند و بهطور قابلتوجهی بر نحوه تماشای فیلم و سریال توسط مردم ایران تأثیر بگذارند.
منبع: همشهری
انتهای پیام/
کد خبر: 1228550 برچسبها موسیقی